زاده شدن یعنی جدا شدن از جهان

نظرات 1 + ارسال نظر
نسرین پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ق.ظ http://www.armanehubut.blogfa.com

سلام استاد و وقت به خیر؛
منظورتان را از اینکه قبل از اینکه به دنیا بیاییم بخشی از پدران و مادران بوده ایم یا اینکه پیش از زاده شدن چیزی بودیم، متوجه نشدم، مشتاق توضیحات روشن کننده تان هستم.
با تشکر

سلام بر دوست معرفت
پرسش ها از حکایتی است از درد اشتیاق به آگاهی از جوهرۀ انسانی مان...برای تان آن مسرتهای عمیق باطنی آرزو می کنم که از خودفهمی بشری مان حاصل می شود. جهان چیزها واشیاء، جهانی است که به سیاق طبع و غریزه و نوعا با خصائصی ناخودآگاه در جنب و جوش اند. الکترونها ، پروتونها، خاک وهوا و انواع مواد و انرژی ها و هستی های بیجان یا حتی جانداران گیاهی وحیوانی در نوعی غیبت از آن نوع آگاهی به سر می برند که در انسان شعله می کشد. تاریخچۀ ژنتیک وکروموزومی و مواد تشکیل دهندۀ اوایل دوران جنینی ما نیز در پدران ومادران خویش بخشی از این جهان بی خبری بود اما اندک اندک نخستین بارقه های ادراک در ما بیدار وفعال می شوند و با زاده شدن به یک نقطۀ عطف مشخص می رسد این اولین درد آگاهی است که من به بیان ناچیزم آن را با گریه های نوزادی مان استعاره کرده ام وگفته ام گویا پاره بی تاب اخگری از آگاهی به جهان پرتاب می شود ...همین ادراک هاست که پایۀ آگاهی های ما را تشکیل می دهد و بتدریج بار گران خودآگاهی خویش را بر شانه های مان احساس می کنیم....
بدرود دوست معنوی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد